شهر،ردپای تو را از یاد نبرده است...
هنگامی که رفتی
در من زلزله ای شد
چنان سقف حسرت ها برسرم ریخت
که گله ای از سگ های زنده یاب هم نتوانستند پیدایم کنند
من ماندم و یک قبرستان خصوصی
که با حساب یاد تو!
دو نفر در یک گور خوابیده ایم...
(عباد صادقی)
چشم انداز...برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 64