چقدر پیغمبری به زنان ایل می آید...

ساخت وبلاگ

چقدر پیغمبری به زنان ایل می آید

آنگاه که دستار سیاه رنگ را

بر روی چارقد سپید می پیچند

و بر سر می کنند

و گیسوان بافته را از دوگونه آویزان...

بی بی جان!

برایم،با وجب های یک دستت 

تا آرنج دست دیگر،فال پیرزنی بگیر

شاید گره کور این روزهایم باز شود

در دلم نیت کرده ام که به خوابم بیایی

برایت کف سالن خانه ی قدیمی

زیر سقف چوبی خاطرات

قالی های قرمز افشاری پهن کرده ام

کتری سیه چرده ی چای

روی اجاق سنگی در پوست خود نمی گنجد

و بهانه ی دست های تو را می گیرد

بیا و از مفرجوی چل تکه ات معجزه ای بیرون بیاور

تا تلخی بادام چشم هایم

نقش بر آب شود

برایم از توی طاقچه کتابی بیاور

پر از دوبیتو و کردی

سه چار آیه آبادو بخوان

بگذار یکبار دیگر،حنای بمی را

در کف دست های خالی از اصالت من

تا یک انقلاب نارنجی در من به ظهور برسد...

#عباد صادقی

عکس از:فواد توحیدی

چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 20:44