در دلم،کندویی ست که هرگاه به تو فکر می کنم
زنبورها بر سرم می ریزند و بچ*می دهند!
نمی دانم،نام تو عطر گل های بهارست
یا من ادکلن زده ام؟
بیچاره ها،لختی می نشینند
ملکه را که نمی بینند قهرآلود می شوند
می پرند و به سوی سرنوشتی جدید می روند
همهمه شان دور و دورتر می شود
و من می مانم و جای آماس نیش هایی که هر روزتکرار می شوند
افروخته می شوند و گر** می گیرند
و پوست من را می سوزانند...
گیس گل جان!
از درد تو،شب ها به خود می پیچم
و مانند یک مار پوست می اندازم
من از این وحشی بازی های پیچ در پیچ لذت می برم
و باور دارم
نیشی که طعم تو را داشته باشد از عسل شیرین تر است.
(عباد صادقی)
*بچ دادن: بچه زایی یا تکثیر نسل زنبور عسل که با بوجود آمدن ملکه ای دیگر در کندو و جداشدن آن ملکه به همراه تعدادی از زنبورهای کندو و کوچ آن دسته به نقطه ای دیگر شکل می پذیرد که معمولا این موج از زنبورها به صورت دسته جمعی بر شاخه ای از درخت می ریزند و کندوبان آن ها را در چهارچوب کندوی دیگری ساکن می کند که در گویش شهرستان های کرمان به آن بچ دادن می گویند.
**گر گرفتن:به ضم گاف به معنای آتش گرفتن ناگهانی ست.
چشم انداز...برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 80