زنبورها بر سرم می ریزند و بچ می دهند...

ساخت وبلاگ

 

 

در دلم،کندویی ست که هرگاه به تو فکر می کنم

زنبورها بر سرم می ریزند و بچ*می دهند!

نمی دانم،نام تو عطر گل های بهارست

یا من ادکلن زده ام؟

بیچاره ها،لختی می نشینند

ملکه را که نمی بینند قهرآلود می شوند

می پرند و به سوی سرنوشتی جدید می روند

 همهمه شان دور و دورتر می شود

و من می مانم و جای آماس نیش هایی که هر روزتکرار می شوند

افروخته می شوند و گر** می گیرند

و پوست من را می سوزانند...

گیس گل جان!

از درد تو،شب ها به خود می پیچم

و مانند یک مار پوست می اندازم

من از این وحشی بازی های پیچ در پیچ لذت می برم

و باور دارم

نیشی که طعم تو را داشته باشد از عسل شیرین تر است.

 

(عباد صادقی)


*بچ دادن: بچه زایی یا تکثیر نسل زنبور عسل که  با بوجود آمدن ملکه ای دیگر در کندو و جداشدن آن ملکه به همراه تعدادی از زنبورهای کندو و کوچ آن دسته به نقطه ای دیگر شکل می پذیرد که معمولا این موج از زنبورها به صورت دسته جمعی بر شاخه ای از درخت می ریزند و کندوبان آن ها را در چهارچوب کندوی دیگری ساکن می کند که در گویش شهرستان های کرمان به آن بچ دادن می گویند.

**گر گرفتن:به ضم گاف به معنای آتش گرفتن ناگهانی ست.

چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 80 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 7:49