صدایم کن
لهجه ات ، طعم چای هل را می دهد
به وقت خستگی ،
بوی کاهگل تازه را می دهد
به وقت نخستین بارش پاییز ،
صدایم که می کنی
پر میکشم
مانند کبک های گریزان از شکارچی
از لب صخره ،
و پرنده های تازه از کوچ رسیده
در نخودزار بش
ببین !
یک کلام از دهان تو چه هارمونی را بوجود آورده ست
سلام می کنی
استکان چای از دستم می افتد
شانه هایم تیر می کشند
بال درآوردن سخت ست و پرواز در باران سخت تر ...
#عباد_صادقی
چشم انداز...
برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 48