چشم انداز

متن مرتبط با «تک بیتی های معروف» در سایت چشم انداز نوشته شده است

آهای درخت سبز...

  • ناگهان یادم آمددر فرهنگ گویش روستای پدری امهرگاه می خواستند رهگذر ناشناسی را صدا بزنندمی گفتند:" آهای درخت سبز، فرصت! کجا می روی؟آهای درخت سبز!بیا و بنشین و چای بنوشو بگو خبر از هرکجا که داری..."می دا, ...ادامه مطلب

  • ما زیر داربست های انگور زاییده شدیم...

  • نه روز دارمتنه شبآسمانی یتیم و پابرهنه امایستاده بر سکوت دریاچهبی ستارهبی ابربی انگیزه ، بی صبرمن با پلنگ های مازندران،بیقراری مشترکی دارمدرذهن ما،ماه بلندی ست با چشم های ترکمنیو گله ای اسب وحشی که از, ...ادامه مطلب

  • خطبه های روباه...

  • چنگدان ها مان بوی لالایی می دادجوجه های سر به هوایی بودیمکه با بال های تازه پر خود،کوچ مرغابی ها را نشان یکدیگر می دادیم عشق،ابر خاکستری پرمایه ای بودکه بر ما باریدما آشیانه مان را زیر خطبه های روباه،, ...ادامه مطلب

  • باران باید بیاید تا ذهن های سرمازده جوانه زنند...

  •   به گمانم،یکی از مهم ترین چالش ها و آرزوهای بشر از نخستین تا به امروز،باران بوده و می باشد،باریدن باران،اینکه می آید و با خود هوای کسل کننده و روزمره را عوض می کند،دهان تشنه ی زمین،چشمه،قنات،چاه،رود, ...ادامه مطلب

  • در مسیر باغ های نارنج...

  • تو را می بینندگاهی در مسیر باغ های نارنجگاهی در مسیر نخلستان های جنوبگاهی به دشت می زنیگاهی به کوههر کجا باشیهوای همان حوالی به سرم می زندتو سفر می کنیمن اما از کنج پنجره آن طرف تر نمی روممنتظرم وقتی , ...ادامه مطلب

  • سیب های به زرخطیف نرفته

  • امروز هجدهم آبانماه1397 به بهانه ی به خدمت سربازی رفتن نخستین نوه ام:   رنگ آسمان پریده بود،درخت های گردو کچل شده بودند،سپیدارها لخت و لوار ایستاده بودند و به قارقار کلاغ ها گوش می دادند،گریج،به و سیب, ...ادامه مطلب

  • چشم هایت،تاکستان...

  •   چشم هایت،کردستان در من خمره ی ترک خورده ای ست پر از حسرت انگورهای سیاهت در من بریز نگاهت را من خیام گم گشته در کوچه هاتم... چشم هایت،تاکستان خوشه ها زیادرس شده اند و تو هنوز داری،پاییز چهره ات را کتمان می کنی? باز کن چشم هایت را  کوچه باغ های اطرافت  که از سر هر دیوار سنگ و گلی اش خوشه خوشه انگور و دانه دانه انار , ...ادامه مطلب

  • سنجدتکانی...

  • من و تو پاییزهای گوغر را خوب به یاد داریم...    بچه ها دارند گردوپلکی می کنند چوپان روستا هم حواسش به ما نیست و دارد برگ های درختان را برای گوسفندان می تکاند تا کسی نیامده بیا و دامن چین دارت را بازکن می خواهم برایت کمی سنجد خرمایی بتکانم دو دستت را محکم بگیر این جوی آب رونده،دانه دانه خاطرات نارنجی رنگ ما را با خود, ...ادامه مطلب

  • به یاد جانباختگان عزیز نفتکش"سانچی"

  • خدایا از تو خواستم  داستان حضرت یونس یکبار دیگر تکرار شود و از دریا و از دل نهنگ هم که شده خبری خوش برایمان بیاوری اما افسوس که "تسلیت" واژه ی ست که هر روز در این سرزمین تکرار می شود... #عباد-صادقی , ...ادامه مطلب

  • من مانده ام تنهای تنها...

  • فردای زلزله،پای در ارگ بم گذاشتم خشت ها داشتند جان می دادند که چینه ی نیم ریخته ای صدا زد: "من مانده ام تنهای تنها... بغض ارگ ترکید و نخل ها سرشان را پایین انداختند کمی آنطرف تر ،مادر قنات از ته دل واخون می داد و می خواند: "من مانده ام تنها،میان سیل غم ها... نارنج ها سراغ ایرج را می گرفتند و من مانده بودم،بی پاسخ و آزرده حال و یک شهر پر از گلپونه های مانده در خاک...     #عباد_صادقی   , ...ادامه مطلب

  • چیزهایی که به چشم نمی آیند...

  • همیشهآن چیزهایی که مشهورترند و بیشتر به چشم می آیند لزوما،بهترین نیستند گاهی،پاره ای چیزها در اوج گمنامی کیفیت والاتری دارند مانند یک رکعت نماز شب آنگاه که دلت می شکند یا بوسه ای در کوچه ی تاریک آنگاه که دلت می ریزد... این چیزها به چشم مردم نمی آیند اما دو بال به انسان می دهند برای پرکشیدن و رفتن تا لانه ی خدا... #عبادصادقی ,چیزهایی ...ادامه مطلب

  • تک بیت/یک نگاه مهربان کافی ست...

  • چشم انداز:آن روز كه ديگران به دنبال چشمهاي زيبا هستند تو به دنبال نگاه زيبا باش نگاهي كه تو را به خدا برساندوبلاگ چشم انداز،دفترچه یاداشتی مجازی از پاره ای از دست نوشته ها و دل نوشته های من است.,بیتیک,مهربان ...ادامه مطلب

  • بادام چشم هایت...

  • خدا کند که بهار بیاید گل بدهد بادام چشم هایت تا بهانه ای شود که زنبورهای عسل برگردند به این باغ و نسیم،بوی تریاک این روزها را ببرد... #عباد صادقی ,بادام,هایت ...ادامه مطلب

  • تک بیت/نقاشی عشق

  • چشم انداز:آن روز كه ديگران به دنبال چشمهاي زيبا هستند تو به دنبال نگاه زيبا باش نگاهي كه تو را به خدا برساندوبلاگ چشم انداز،دفترچه یاداشتی مجازی از پاره ای از دست نوشته ها و دل نوشته های من است., ...ادامه مطلب

  • خدانگهدار بی بی صغری،مادر روزهای کودکی تا همیشگی ام

  •   صدای شرشر پرطنین آب چشمه سبزگوغر به گوش می رسید،این آب های زلال جز آرزوی هلیل، هیچ چیز در سر ندارند،می روند و می روند و قل قل می زنند که " زندگی یعنی کوچ..."،باد خنکی بر بوته های جاز روی تپه ی شیری رنگ که در انبوه ارچن ها دراز کشیده بود،پیچید، پروانه ی بزرگ قرمزی با خالکوبی تیره و دانه دانه ب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها